معنی از گیر در اوردن، از قید رها کردن، باز کردن, معنی از گیر در اوردن، از قید رها کردن، باز کردن, معنی اx ;dc bc اmcbj، اx rdb ciا lcbj، fاx lcbj, معنی اصطلاح از گیر در اوردن، از قید رها کردن، باز کردن, معادل از گیر در اوردن، از قید رها کردن، باز کردن, از گیر در اوردن، از قید رها کردن، باز کردن چی میشه؟, از گیر در اوردن، از قید رها کردن، باز کردن یعنی چی؟, از گیر در اوردن، از قید رها کردن، باز کردن synonym, از گیر در اوردن، از قید رها کردن، باز کردن definition,